دلنوشته های خودم


جمعه 1 خرداد 1398

سلام 

من یه دخترم

یه دختر که تا دیروزفک میکردم کل زندگی تو خنده هامو ودرسم خلاصه میشه

بهترین اتفاق زندگیم وقتایی بود که معدلم20میشدو بابام واسم هرچیزی که می خواستمو میگرفت

خودمو خوشبخت ترین دختر دنیا می دونستم

چون تو زندگیم هیچ مشکلی نداشتم

نه از لحاظ مالی،نه فرهنگی،نه خانوادگی،نه درسی نه اخلاقی

مامان وبابام هرچی که بخوامو واسم میگرن

هرکاری بگم واسم انجام میدن

ولی یه مدتیه شده خسته شدم

منی که عاشق درسم بودم حالا از درس خودندنم متنفر شدم

البته متنفر متنفر که نه ولی خسته شدم

بابام بهم ازادی کامل داده

هرجابرم بهم هیچی نمیگه

ساعت3نصفه شبم برم تنهایی بیرون چیزی بهم نمیگه

چون بهم اعتماد داره

ولی.......

دیگه خسته شدم

من این وبودرس کردم ک خاطرات روزانمو توش بنویسم

نمی خوام تو دفترخاطراتمو چیزی بنویسم

چون دوس ندارم هیچ مدرکی از گذشتم تو دنیای حقیقی وجود داشته باشه

 



نظرات شما عزیزان:

الهام
ساعت15:56---2 خرداد 1394
سلام دوست عزیز وب قشنگی داری با تبادل لینک موافقی؟<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(8).gif" width="18" height="18">
پاسخ:اره عزیزم


مریم
ساعت21:32---1 خرداد 1394
وبت عالیه عزیزم
پاسخ:مر30


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ جمعه 1 خرداد 1398 | 21:0 | Love


This template generated and design by Nightnama on 2013 do not Copy

دانلود آهنگ